شادی را در چشمها نجوییم دلها بهتر ان را لمس می کنند
زیبا بود درود
Whisper
سهشنبه 30 خردادماه سال 1391 ساعت 11:21 ق.ظ
با چشم های خیس
خیلی قشنگ بود خیلی
من یه غریبه ام متن هایی و مینویسم که درد زیادی داخلش هست با کلماتی که زیاد شنیدنی نیست اگر معنی برات مهمه نه کلمه یه سری بهم بزن اما تصور چیزای خوشایند و نداشته باش
منتظرتم محبوبه جان اینم آدرس وب 8 سالم www.apotheosc.blogsky.com یاعلی
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها یک عالم گله و خدایی بی ادعا گم شده بودم میان دیروز و فردا تا تو را یافتم ، با تو خودم را یافتم صدایت در گوشم پیچید نگاهت در چشمانم نقش بست نشان دادی به من آنچه بودم آری ، با تو رسیدم من به اوج خودم نامم را خواندی ، گفتی بارانم بارانی شد دل و چشمانم آری بارانی شدم تا ببارم اما ای کاش بدانی تویی آسمانم بی تو نه معنا دارد باران نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان ای که شبیه تر از خود به منی بگو تا آخر راه با من هم قدمی ...
تخت دو نفره زنی تنها و کمی قرص خواب اتاقه پر از دود و انگشت جامانده لای کتاب بیرون صدای بوق ممتد ماشین ها و سرعت تنهاییه "زن" رو به شتاب.... کوک ساعت و ساعتی که کوک میشود مدام و حوصله ای که زیر پا چروک میشود مدام نئشه شدن با غمی شبیه بنگ و کراک و له شدن شبیه :کوبیسم تحلیلیه" براک شب...پشت بام...خسته از خوشحال و شادم ها...و سقوط زنی با پایان باز....روی مغز پوک آدم ها....
من اگر روح پریشان دارم من اگر غصه هزاران دارم گله از بازی دوران دارم دل گریان،لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم در غمستان نفسگیر، اگر نفسم میگیرد آرزو در دل من متولد نشده، می میرد یا اگر دست زمان درازای هر نفس جان مرا میگیرد دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم من اگر پشت خودم پنهانم من اگر خسته ترین انسانم به وفای همه بی ایمانم دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم
شادی را در چشمها نجوییم
دلها بهتر ان را لمس می کنند
زیبا بود
درود
با چشم های خیس
خیلی قشنگ بود
خیلی
من یه غریبه ام
متن هایی و مینویسم که درد زیادی داخلش هست با کلماتی که زیاد شنیدنی نیست
اگر معنی برات مهمه نه کلمه یه سری بهم بزن
اما تصور چیزای خوشایند و نداشته باش
منتظرتم محبوبه جان
اینم آدرس وب 8 سالم
www.apotheosc.blogsky.com
یاعلی
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم ، با تو خودم را یافتم
صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری ، با تو رسیدم من به اوج خودم
نامم را خواندی ، گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم
بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
...
تخت دو نفره زنی تنها و کمی قرص خواب
اتاقه پر از دود و انگشت جامانده لای کتاب
بیرون صدای بوق ممتد ماشین ها
و سرعت تنهاییه "زن" رو به شتاب....
کوک ساعت و ساعتی که کوک میشود مدام
و حوصله ای که زیر پا چروک میشود مدام
نئشه شدن با غمی شبیه بنگ و کراک
و له شدن شبیه :کوبیسم تحلیلیه" براک
شب...پشت بام...خسته از خوشحال و شادم ها...و سقوط زنی با پایان باز....روی مغز پوک آدم ها....
سلام.ممنونم از حضورت خیلی خوشحالم.موفق باشی
سلام
ممنونم..
..پدر ومادرها تمام زندگی و وجودشان فرزندانشان هستند....
عجب آپی ..چقدر سخت است با غم بنویسیم ودیگران با خنده بخوانند...........هیچکسی از دل آدمها خبرندارد..جز خدا....
ممنون که بهم سرزدید
قالبتون خیلی قشنگ شده تبریک میگم
موفق باشید
سلام عزیزم.
تنها گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی کافیست به نگاهش میسپارمت.
سلام
وب بی نظیری دارید ممنونم عالی بود
اونم زیر بارون
[گل][گل][گل][گل]
سلام
آپم
[گل][گل][گل][گل]
هر چه با خود داشتم از من گریزان می رود
راحت دل می رود، دل می رود، جان می رود
بامدادان خوشدلی بار سفر بربست و رفت
اینک امیـــــد از پی اش زار و پریشان می رود
بــام و روزن نـــیز گویی پــر گرفت از شوق
کوی و برزن می خزد بر خاک و بی جان میرود
باد را اینـک سرود ز دور می آیــــد به گوش
زار می خواند به ره کایـن می رود آن می رود
می روم کز همـدمی یابم نشان وز ماتمم
ســایه پیشاپیش من افتان و خیزان می رود
هر چه گرد خویش می بینم وفاداری نماند
ای شب غـــم پایدار اکنون که جانان می رود
دوباره غربت و آن ماجرای دلتنگی
و من که گم شده ام لابلای دلتنگی
هزار و سیصد و چند سال ... باید من
تو را به شانه برم پا به پای دلتنگی
از این هوای مه آلود شهر دلگیرم
و جار می زنمت با صدای دلتنگی
شکسته شاخه ی صبرم بیاتماشا کن
نشسته کنج دلم آشنای دلتنگی
تمام هستی خود را زدست خواهم داد
به داد من نرسد گر خدای دلتنگی
اگر چه دفتر شعرم همیشه دلتنگ است
به عالمی ندهم این صفای دلتنگی
شاد بودن راحته ولی شاد بودن سخته
مـــــن
دهــقــانِ فــداکــاری شــده ام
کــه تــمــام وجـــــودش
را بــه آتــش کــشـیــده، روبــرویــت ...
و تـــو
قــطاری که
چشم ِ دیدن مرا ندارد....
وفا را از ماهی بیاموز که وقتی از آب جداست می میرد، نه از زنبور که وقتی از گلی خسته می شود سراغ گلی دیگر می رود.
سلام به محبوبه عزیز
حال شما چطوره خانم؟
ممنونم که تو این مدتی که نبودم کلاه خاکی رو تنها نذاشتید و شرمنده که دیر اومدم پیشتون!
موفق باشید و سربلند.
سلااااااااااااااااام محبوبه خانوم گل و مهربون...
خیـــــــــــــلی دلم برای وب و مطالب فوق العاده تون تنگ شده بود....
واقعا ازتون ممنونم که با وجود این همه گرفتاری امتحانات و خرابی سیستم، محبت کردید و به یاد داداشی تون توی غربت بودید...
و باز هم ممنونم که مدتی که نبودم با کامنت های زیباتون، وبم رو صفا دادین...
از خدای مهربونم می خوام به همه آرزوهای شیرینی که دارین برسین و همیشه آرامش و سلامتی در زندگی شما و خانواده محترمتون برقرار باشه...
راستی باید بگم این پست و قالب زیبایی که جدیدا انتخاب کردین فوق العادست...
امیدوارم سیستمتون هر چه زودتر درست شه.... چون واقعا جاتون خالیه...
..........................................در پناه خدا...
هر کس بخشندگی کند ، بزرگی به دست می آورد .
امام حسین (ع)
ولادت سومین امام شیعیان گرامی باد !
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم چنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
دلتنـــگــــــــــــ نشــدی ببینـــــــــی چگـــونه خوبــــــــــــــــ تـرین خاطــــره ها بـــی رحـم تـرین شـــان می شــــــود ...
.
.
.
.
.
سلام......................................
دیگر بهار هم سرحالم نمیکند
چیزی شبیه معجزه زلالم نمیکند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمیکند
من اگر روح پریشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازی دوران دارم
دل گریان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
در غمستان نفسگیر، اگر
نفسم میگیرد
آرزو در دل من
متولد نشده، می میرد
یا اگر دست زمان درازای هر نفس
جان مرا میگیرد
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترین انسانم
به وفای همه بی ایمانم
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
آنقـــــدر دلـــم را شکسته انـــد
کـــه تمام راه هــای منتهی بـــه دل خــراب شـده است
چندیست تــابـــلو زده ام
کارگران مشغول کارنـــد آهسته بــرانید
نـــه بـــرای دل شکسته ام
بــــــرای شما کـه از زخـم دلـــم زخــم بـــر نــداریـــد
نیمه شعبان مبارک !
سلام
محبوبه جان مثل همیشه عالی بود و بی نقص...
ببخشید به خاطر مدت طولانی که نبودم.
شاد باشی و سرفراز