کیمیاگــری چیره دست
ستاره مــرا
به آسمان تو دوخته است
و فرشته ای بی نام و نشان
بال مــــرا
به دست های تو بستـه است
هـم از این روســت
که در فصل هـای جادویـی
خیل پرندگـان دریایــی
از منظــر
چشم های من
در هــوای آسمان تو
پــرواز خواهند کـــرد
محبوبه
جمعه 20 آبانماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ
سلام
وممنون از لطف شما
همیشه شعرهایی که آپ می کنید پرمعنا وزیباست
یه جورایی خیلی عاشقانه وزیبا بود ..ستاره آسمان تو..بال مرا به دست های تو بسته است....
چقدر زیبا بود که در هوای کسی که دوستش داریم پرندگان عشق مان به پرواز در آیند..این یعنی اوج دوست داشتن.................
موفق باشید
من هم شبی به خاطره ها تبدیل میشوم
خط میخورم ز هستی و تعطیل میشوم
مرا به خاطره ها
نه!
به خاطرت بسپار . . .
کیمیاگراز آن زمان که پرندگان دریاییت در آسمان چشم های من پرواز می کنند احساس بودن می کنم ...
سلام عزیزم واقعا زیبا بود.
درود
شعر از کیه؟
گفت پیـغمبر به یــارای سخــن / پیک رب العالمین آمد به من
گفت حیدر را خدا این تحـفه داد / بر همه خلق جهان فضلش نهاد
گشت داخــل از یقین زوج بتول / در ولایــت با خداونــد و رسول
عید غدیر خم بر شما مبارک
هر دل شـــــکند روی به جـــــایی دارد
هر اهــــــل دلی قــــــــبله نمایی دارد
هرچند بود قـــــبله ی ما کعــــــبه ولی
ایوان نجـــــــف عجب صــــــــفایی دارد
عید شما مبارک